به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی نوای آبیدر؛ کردستان یکی از زیباترین و غنیترین استانهای کشور، در حالی با بیکاری گسترده دستوپنجه نرم میکند که در هر گوشهاش ردپای استعداد، منابع طبیعی و ظرفیتهای بینظیر دیده میشود.
استانی با دشتهایی حاصلخیز، مردمی پرتلاش و فرهنگی سرشار از خلاقیت، که میتواند الگویی برای توسعه پایدار باشد، اما سالهاست گرفتار چرخهای از وعده و فراموشی شده است.
بیکاری در کردستان نه تنها یک مشکل اقتصادی، بلکه به بحران اجتماعی و روانی تبدیل شده است، جوانان تحصیلکردهای که با هزار امید وارد دانشگاهها شدهاند، امروز در جستجوی کاری شایسته در صفهای طولانی آزمونهای استخدامی یا پشت میزهای کافه ها وقت میگذرانند؛ کارآفرینان محلی که با سرمایه و انگیزه تلاش میکنند تا چرخه تولیدی کوچک راهاندازی کنند، در میان پیچوخمهای اداری و نگاههای بیاعتماد مسئولان، اغلب مسیر را نیمهکاره رها میکنند.
ظرفیتهای کردستان انکارناپذیرند، از منابع طبیعی چون آب و خاک حاصلخیز گرفته تا معادن سنگهای تزئینی، از مراتع بکر برای دامپروری تا چشماندازهای گردشگری بیرقیب در مریوان، اورامانات، سنندج و بانه؛ هرکدام میتوانند محرکی برای اشتغال و رونق اقتصادی باشند، اما نبود برنامهریزی منسجم و نگاه توسعهمحور باعث شده این ظرفیتها در حد شعار باقی بمانند.
در حوزه کشاورزی، کردستان میتواند یکی از قطبهای تولید محصولات ارگانیک باشد؛ محصولاتی که در بازارهای جهانی با قیمتهای بالا به فروش میرسند. اما نبود صنایع تبدیلی و بستهبندی مناسب، باعث میشود محصولات منطقه خامفروشی شوند و سود اصلی نصیب واسطهها گردد، در بخش گردشگری نیز فقدان زیرساختهای اقامتی، تبلیغات و سرمایهگذاری دقیق موجب شده طبیعت بیبدیل کردستان به جای منبع درآمد، تنها سوژه عکس گردشگران گذری باشد.
این فرصتسوزیها مردم را دلسرد کرده است، صدای گلایه در گوشهوکنار شهرها و روستاها شنیده میشود؛ از کشاورزی که زمینش را فروخته تا جوانی که پس از دو سال جستوجوی بینتیجه، برای کارگری به شهرهای دور مهاجرت کرده است.
بیکاری نهتنها معیشت مردم را تحتفشار گذاشته، بلکه ارزشهای اجتماعی و خانوادگی را نیز تهدید میکند. ازدواجهای بهتعویقافتاده، مهاجرتهای اجباری و احساس بیاعتمادی به آینده، نشانههای دردی هستند که ریشه در مدیریت ناکارآمد دارند.
مسئولان طی سالهای گذشته بارها طرحهای اشتغالزایی اعلام کردهاند؛ از پروژههای صنعتی گرفته تا برنامههای توسعه مناطق محروم، اما بیشتر آنها یا نیمهتمام ماندهاند یا اثر ملموسی بر زندگی مردم نگذاشتهاند. به نظر میرسد مشکل کردستان، نبود بودجه نیست، بلکه نبود نگاه راهبردی و اراده جدی در بهرهگیری از ظرفیتهاست.
کردستان به مدیرانی نیاز دارد که درد مردم را لمس کنند؛ نه صرفاً در گزارشها و جلسات، بلکه در واقعیت زندگی آنان، برنامهریزی برای استفاده از منابع بومی، حمایت از صنایع کوچک، و تسهیل سرمایهگذاری خصوصی میتواند نخستین گام برای رهایی از این بحران باشد. زیرساختهای مناسب در جادهها، اینترنت، و آموزش فنیوحرفهای نیز مکمل این مسیر هستند.
در نهایت، کردستان سزاوار آیندهای روشنتر است. مردمانش شایستهاند با دسترنج خود زندگی کنند، نه با وعدههای تکراری. بیکاری در این استان زخم کهنهای است که برای درمانش باید به ظرفیتها ایمان داشت، از فرصتها درست استفاده کرد و تصمیمهای مسئولانه گرفت.
تا زمانیکه نگاه مدیریتی از حالت رفع تکلیف و تبلیغاتی به سمت رویکرد علمی و مشارکتی تغییر نکند، صدای گلایه مردم خاموش نخواهد شد. کردستان میتواند از بیکاری عبور کند؛ اما تنها زمانی که مسئولانش اراده کنند تا از سخن، به عمل برسند و از فرصت، ارزش بیافرینند.
یادداشت طاهره جلوخانی




















Wednesday, 10 December , 2025