خانواده، زنان و آزادی بیان و عقیده همواره جزو ستون ها و شاخص های فرهنگ مترقی ایرانی اسلامی بوده و دشمنان با سوءاستفاده از ضعف حافظه تاریخی جوانان به این ارکان حمله ور شده اند.

با مرگ مرحومه مهسا امینی در بیست و دوم شهریور سال جاری هجمه ی تبلیغی زیادی علیه اساس و پایه های نظام شروع شد و رسانه‌های خارج از کشور مستقر در انگلستان با پخش چند تیزر تبلیغی اقدام به تهییج افکار عمومی نمودند. در این بین تعدادی از معاندین با موج سواری و هدایت فکری جامعه با استفاده از عواطف مردم جو جامعه را مسموم و زمینه‌ی ناآرامی ها را فراهم آوردند.

نگارنده در این یادداشت سعی در تبیین و تشریح سه کلمه «ژن، ژیان، آزادی» یا همان «زن، زندگی و آزادی» دارد، کلمات ذکر شده بنیاد و اضلاع حکومت و حاکمیت دینی است و در واقع طراحان این شعار با بیان این کلمات بنیادی پایه و اساس حکومت دینی را نشانه رفته‌اند و در این بین قصد بهره برداری خاص خود را در راستای اهداف مغرضانه دنبال می کنند لذا جایگاه زن در سه برهه ی زمانی مورد بررسی قرار میگیرد: جایگاه زن قبل و بعد از اسلام و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی.

قبل از اسلام، زن به عنوان رکن و ستون زندگی از او یاد می شود در این رابطه اشاره ای خواهد شد به زمانی که حضرت ابراهیم(ع) برای بار اول به دیدار فرزندش حضرت اسماعیل (ع) به سرزمین حجاز می‌رود. در این مرحله دیداری با فرزندش صورت نمی‌گیرد اما با دیدن همسر حضرت اسماعیل(ع)برای فرزندش توصیه ای دارد و آن هم امر به تعویض همسر در خانه اش است. هنگام مراجعت حضرت اسماعیل(ع)و دریافت پیام پدر، از همسرش جدا می‌شود و برای بار دوم با زنی یکتاپرست ازدواج می نماید.

هنگامی که برای بار دوم حضرت ابراهیم(ع) قصد دیدار فرزندش اسماعیل را دارد، همچون بار اول این دیدار میسر نمی شود اما با دیدن عروسش، پیامی برای فرزندش اسماعیل صادر می نماید و آن هم این است که به مرد خانه ات بگو از چارچوبه ی خانه اش به خوبی نگهداری نماید.

اسلام به عنوان کامل کننده ی ادیان الهی، متعادل ترین تعریف را از نقش و جایگاه زن ارائه داده است قبل از بعثت رسول خاتم، دختران در شبه جزیره ی عربستان زنده به گور می شدند و کسانی که این عمل قبیح را انجام می‌دادند، مورد تحسین و تشویق در جامعه جاهلی قرار می‌گرفتند. یکی از مأموریت های پیامبر اسلام(ص) مبارزه با این روش جاهلی و تبیین و تشریح جایگاه زن در جامعه بود.

پیامبر اسلام دارای سه پسر و چهار دختر بودند اما به امر الهی هر سه پسر حضرت در کودکی از دنیا رفتند و ایشان تنها پیامبری است که توارث نسل وی از دختر از حضرت فاطمه (س)می باشد.

حقوق و تکالیف زن در ایدئولوژی آیین الهی از چنان عمق و غنایی برخوردار است که هیچ خدشه یا نقصانی در ساحت آن وارد نیست.

در زمان پادشاهان قاجار خصوصاً دوران پادشاهی ناصرالدین شاه، فرقه ضاله بهائیت در ایران رواج پیدا نمود و با پیگیری علما و نخبگان آن دوران و با حکم ناصرالدین شاه عامل به وجود آورنده این فرقه اعدام شد.

با تأسیس سلسله پهلوی مجدداً بهائیت در ایران ترویج پیدا کرد به نحوی که در زمان پهلوی دوم به مدت ۱۳ سال نخست وزیر وقت یکی از اعضای مؤثر فرقه بهائیت بود. یکی از اهدافی که این فرقه به دنبال داشت، تسلط آنها بر نوامیس ایران و ایرانی بود. در این راستا نخست وزیر وقت با هماهنگی وزارت بهداری، هر ساله تعداد زیادی از فرزندان فرقه بهائیت را در کنکور ورودی دانشگاه‌ها شناسایی می کردند و برای تحصیل در رشته زنان و زایمان به دانشگاه‌های اروپا و آمریکا اعزام می کردند که در این مطلب جای بسی تامل است! با پیروزی انقلاب اسلامی حدود ۸۰ درصد زنان ایران فاقد سواد خواندن و نوشتن بودند و تنها تعداد اندکی از زنان در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی مشغول به تدریس یا تحصیل بودند. در این بین دبیران آموزش و پرورش وقت را جامعه ی آقایان تشکیل می دادند.

با اجرای طرح نهضت سواد آموزی و فراهم نمودن زیرساخت های لازم در عرض دو دهه از سپری شدن انقلاب اسلامی تعداد ۵۰ درصد از اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به خانم ها واگذار شد.

دختران در رشته پزشکی و تخصصی های مختص زنان پذیرفته شدند. زنان ایرانی در هشت سال دفاع مقدس، دوشادوش مردان در نقش و جایگاه های مادری، همسری و خواهری ایفای نقش نمودند و ضمن سکانداری اجتماع کوچک (خانواده )در ترغیب و تشویق فرزندان، همسران و برادران خود در اعزام به جبهه های جنگ و همیاری و کمک در پشت جبهه به اعتلای اسلام و انقلاب خوش درخشیدند.

در شعار «زن، زندگی، آزادی»، رکن و شاکله ی تشکیل دهنده آن زنان می‌باشند. آزادی زن یعنی آزادی در انتخاب راه و مسیر زندگی، در انتخاب آینده خود، در تعیین رشته تحصیلی و آینده شغلی، تردد و عبور مرور در امنیت کامل و از همه مهمتر آزادی در اعتلای شخصیت زن به عنوان لطیف ترین موجود خلقت که باید چون دُرّی در درون صدف از آن محافظت شود.

آزادی در آموزه های حاکم بر جامعه باید منبعث از دین مبین اسلام و ارزش های حاکم بر آن باشد اما در حال حاضر آزادی که از آن در غرب برای زنان ایرانی تجویز شده است برابر است با فقدان هویت. در این شعار که اندک روزی است که بر زبان ها جاری شده است، آزادی مطالبه شده علاوه بر زنان مردان جامعه را نیز هدف قرار داده است چون به نظر نگارنده نقطه مقابل این شعاع برابر است با مرد، مرگ، نابودی.

آزادی زن در ایران برابر آموزه‌های دین مبین اسلام و قانون اساسی می باشد که هیچ مانعی برای حضور زنان در اجتماع وجود ندارد. نمونه آشکار و بارز آن حضور دختران و زنان این مرز و بوم در ورودی ۶۰ درصد قبولی در آزمون های ورودی دانشگاه هاست که بالطبع این تناسب مشاغل اداری نیز شامل این قشر خواهد شد.

امید است زنان و مردان این مرز و بوم با بینش صحیح از شرایط موجود حافظ کیان و میهن اسلامی باشند و نگذارند از ارزش های انسانی و اسلامی که ثمره خون هزاران شهید است به یغما برود.

 

*جواد حسن آبادی مدرس و فعال مدنی